از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

دل دل که می کنی......


برای رفتن!


من می مانم و مشتی احساس ...


که می پاشمش


به پای گنجشک هایی که برای _ ماندن _ تردید دارند...


فقط ...


نمیدانم حس دوست داشتنت را


پای کدام کلاغ پیری بریزم ، که تا آخر قصه هایم به خانه اش برسد




نظرات 3 + ارسال نظر
آرشید چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1392 ساعت 06:09 ب.ظ http://arshid.blog.ir/

سلام و درود
بی نهایت سپاس از این اثر بی نظیر ...
شوق انگیز است
زیبایی آثارتان .

سلام دوست بزرگوار.
شرمنده مهربانیتان هستم. من کمی برای ارتباط با وبلاگ شما دچار مشکل شده ام لطفا کمی منو راهنمایی کنید

محمدحسین چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:14 ب.ظ

حس گرمی داشت
ممنونم

سارا پنج‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:44 ب.ظ

عزیزکم ....

چه حسن اتفاقی ! اشتــراک ما پریشـــــانی سـت

که هم موی تو و هم بغض من، آری شانه می خواهد

(سجاد رشیدی پور)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد