دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..
دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..
فکر کنم که مرده ام من . . .
موهایم دیگر بلند نمی شود . . .
پلکهایم نمی پرد . . .
قلبم تیر نمی کشد . . .
دلم شور نمی زند . . .
کف پایم زوق زوق نمی کند. . . .
چشمانم سیاهی نمی روند و گلویم دیگر بغض نمی آورد . . .
دیگر حتی عاشقانه نوشتنم هم نمی آید . . .
تنها چیزی که در من جریان دارد همان خاطرات آبی خاکستری است . .
که گاه گاهی از زیر پوستم می خزند و سوراخش می کنند
و مثل چرک می ریزند روی کف پوش سردخانه . . .
فکر کنم مرده ام . . .
لطفا مرا بی نوبت بشویید .
خاطره
جمعه 15 شهریورماه سال 1392 ساعت 08:12 ق.ظ