از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

دست هایم بوی چیدن میوه های نارس را میدهد.......


مثل هوس گناه آلودی حوا.......


مثل رویش گیاه و تجربه ی نخستین دیدارش با آفتاب.....


ودلم در این میان


ترش ترین حادثه ی عشق را ویار می کند.....

نظرات 8 + ارسال نظر
امید سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

الان که فصل گرمک است
شکر پاره !!!!!!!!!!!!
به شیرینی عادتش بدهید
تا همیشه شیرین کام باشید

سلام... ممنون از نظرتون.

مرتضی سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:45 ب.ظ http://fable.blogfa.com/

دست هایم به جرم چیدن

انار دلی محکوم است

چشم هایم به جرم دیدن

ونوس پیکری مذموم است

کنون که ز باغ رضوان

به عشق تو حوا مطرودم

غم رضوان نخورم هرگز

ز شراب لب حوا ،

جان آدم مسموم است

................


سلام

ترش ترین حادثه عشق

با جوانه های گندم

در آسیاب دلت شیرین گردند


سلام....
مهر وجودتان را سپاس گرامی

کوروش چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ق.ظ http://www.korosh7042.com/

آغاز بودن
سیب نبود و احساس بود
گیاه نبود
شکوفه را بی گناه
سر بریدند
بی آنکه بودنش را
تضمین دهند
خادثه افریده شد
ذر آغاز بودن
هیچ نبود
جز وهم بودن

چه ساده به توهمات دل میبندیم......
سلام استاد بزرگوار و ممنون از احساس مهربانتان

آنا چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com



هوس میوه ی نارس که اشکال ندارد
دستت را مواظب باش
خاری نشود
خار درون میوه ی نارس


سلام خاطره
با " فدرال " در گنگ هستم

سلام نازنینم...سر میزنم مهربانم

آنا چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com

ناگهــــان ...
از تصــــور انکه دلـــــت برایم تنـــــــگ شده باشد...
دلم ضعـــــــف می رود...
چه ارزویی بالاتـــر از انکه ...
تـــــو به مـــــن ...
... وابســـته شده باشــــی؟!

مهربان بمانی ...سهم من از تو همین قدر است ...

آنا چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.gong.blogsky.com

دلم می خواد انگشت کنم توی حلقم

و تمام افرادی را که دردل جای داده بودم را بالا بیارم ...

نکن نازنینم... بعضی ها باید بمانند.. تا بتونیم با یادواره هاشون روزگار سرکنیم

مسافر چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:47 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

سلام
قربونت یه وقت هوس چسدنش رو نکنی که هر چی آدمه { البته اگر گیر بیاد } بد بخت میشه

سیتاک چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:08 ب.ظ


اینجاست که زمان و جنسیت مفهومشان را از دست میدهند ...
و آدمها تا روز ابد گناهشان را گردن حوا می اندازند ...
در حالیکه حوا نمادی از زن نبود ...
نمادی از عشق بود که در بدو آفرینش در دل آدم رستاخیزی بپا کرد .


سلام استاد هنر
گناه حوا زن بودنش بود و تا همیشه گناه عشق به گردن اوست......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد