از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

عشق ممنوع

عشق را ممنوع کنید، در شهر ما مرسوم نیست


با هویت های مجهول زمینی


ساز نیست.....


فصل فصل عشق را استاد هستی مشق کرد....


لیک شاگردی ،


در این کمیاب راه استاد نیست....


گاه گاهی


کولی حسرت بدوش بی کسی....


عشق وار ،نیشی به تلخی های تردید دلم می افکند


تا بگویم:


عشق را ممنوع کنید در شهر ما مرسوم نیست....


نظرات 16 + ارسال نظر
کوروش شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:41 ق.ظ http://www.korosh7042.com/

فصل فصل شکفتن است
در باغ آرزو
اگرچه باغبان
در خواب خوش
به سر برد
کمیاب و نادر است
شکوفه ی شاد عشق
حصار را نمی شناسد
برای رسیدن
به عطر گل یاس
در دوره ی یاس های بی فروغ
برای کولی دل بدوش
(کوروش)

درود بانو چقدر به دلم نشست
که عشق را هیج جا و زمان ممنوع نمی توان کرد

سلام سروده ی زیبایتان غافلگیرم کرد...

سیتاک شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ق.ظ http://sitaak.blogsky.com

از عشق گفتن فقط برای مجنون است ... برای فرهاد است ...
چه جراتی در اسطوره ها موج میزند ...
عشق در این دیار ، تاوانی جز سنگسار ندارد .

سلام
ممنون از لطف سروده زیبای شما .
پایدار و پیروز باشید.

سلام با کلام شیوایتان موافقم.....
از حضور شما سپاسگذارم

امید شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

بانو! این چه پیشنهادی است؟!
شوخی شوخی میگیره
سر ما هم بی کلاه می ماند

سلام....پیشنهادات من برای عاشقای قدیمی کارگر نمیافته....

ANNA شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

اینجا آسمانش نیمه ابریست
گاهی تمام ابری
دلگیر
گاه دلش میخواهد ببارد
بر سر تو
شاید بفهمی
دلم درد دوری تو دارد
چتر با خودت نیاور
بگذار تا زیر باران دلتنگی هایم خیس شوی
تر شوی
و من
تمام میشوم
و آسمان تو آنگاه
صاف…

سلام
انا خوبی نازنینم؟؟از هدیه ارزشمندتان ممنونم

ANNA شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ب.ظ

قالب قشنگیه

ممنونم خانمی

افسانه یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ق.ظ

سلام خاطره ی عزیزم
خوبی فدات شم؟
عشق های واقعی فقط در افسانه هاست امروزه هروابستگی را نمی شه اسمش راگذاشت عشق .
عشق هنگامی تحقق می یابد که انسان آسمان درون خویش را تجربه کرده باشد
وانسان عاشق با عشق می میرد هر چند عشق ممنوع باشد

سلام...ممنونم نازنسنم...حق با شماست

ANNA یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:20 ب.ظ http://www.gong.blogsky.com

در شهر ما هم مننوع است
باور کن خاطره
خاطره شده عشق
اما تو هنوز عشقی
نوشتنت
امدنت
به گنگ را می گویم


سلام

سلام عزیزم ...عشق را نمیشناسم دروغی است زشت....ادمها خیلی راحت باورش میکنن این عادت هرز را

Nima یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:06 ب.ظ http://darkknight.blogsky.com

eshgh ra b fuck midahim
takbiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiir

ستوده دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:48 ق.ظ http://sootoodeh.blogsky.com/

سلام خاطره جان .
عیدت مبارک عزیزم .
روز مرد را به پدرتون تبریک میگم انشالله که سایه مهرش همیشه بر سرتان مستدام باد .
عزیزم عشق اگر نباشد زندگی مفهومی ندارد حداقل برای من .

سلام...
عید برشما هم مبارک . ممنون از مهربانیت بانو

سپهر دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ب.ظ http://www.acappuccino.blogsky.com/

فصل عشق بدون ساز...

نبودن ها بشر تمامی ندارد

کوروش دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

عشق هرگز چنین که گفتی و گفت نیست
متاسف شدم که چنین تعابیری شنیدم

ANNA دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.gong.blogsky.com

برای اخرین پست


خوشحالم که هنوز کسی یادت می اندازد که نفس می کشی
قدر بدان
خیلی هم قدر بدان

سلام خاطره

سلام

عزیزم .... قالبم فقط عاشقانه است بدون احساس عاشقانه. و دلی که یادش نیست در کدام فصل دست نوشته هایش را باد برد

ANNA دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.gong.blogsky.com

قالب عاشقانه ای ست
معلوم است حست عشق است

خوب است
حس می کنم خوبی
خدا کند خوب باشی همیشه

سارا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:42 ب.ظ

عزیز نوشتت تلخ مزه بود با طعم حسرت .....

سلام خانمی...
یه عادت تلخ دارم و این که دلم خوش به بودن های پوشالی میشود با طعم درد

سارا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

پر کن پیاله را
کین جام آتشین
دیری ست ره به حال خرابم نمی برد
این جامها که در پی هم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و، آبم نمی برد!

من، با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بی کران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستارۀ اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پا
تا شهر یادها
دیگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!

هان ای عقاب عشق!
از اوج قله های مه آلود دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد!
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!

در راه زندگی
با اینهمه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه ناله می کشم از دل که: آب ... آب!
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد!

پر کن پیاله را!



فریدون مشیری

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 ب.ظ

عشق ممنوع . . . . یاد اون آهنگ افتادم : آبی دریا قدغن .............

کاش ادما عاشق بشن اما یادشون نره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد