کوچه های یادت از بارش رعد آسای اشک هایم گل آلود شد ..
پایم در گل خاطرات فرو رفت وعطش ثانیه ها
در تکرار روزها تاریخ رفتنت را نشانم داد....
هجوم درد ناکی از غم بر صورتم پاشیده شد
چشم هایم رد پای نبودنت را گم کرد....
طنابی از درد می بافم تا همه ی حسرت هایم را به دار بیاویزم
وشاید تمام آرزو هایم را نیز.......
در این میان ٬چه ساده دلتنگ می شوم
برای دلی که باز سادگی می کند.........
پاهایم در گل خاطراتم فرو رفت
گل را با اشگ هایم شستم
اما دلم نیامد خاطره هایم را بدار بیاویزم
در جامی از شراب غرقش کردم
ممنون : زیبا بود سروده شما
سلام..
خوش به حالتون که احساساتون رو به زیبایی بیان میکنید..موفق باشید
دلهای پاک خطا نمیکنند فقط سادگی میکنند و امروز سادگی پاکترین خطای دنیاست
ممنون از نگاه نیک بین شما