صدای خش خش برگها؛ گوش احساس را کر میکند....
شاعری هایم پر شده از حسرت...
نابود گرانه باد در باغ می رقصد
ولی هنوز دستان تهی درخت رو به آسمان است......
پاییزآمد
_ ولی من _
هنوز داغ از تابستانی هستم که بی تو گذشت....
و زیر آفتاب مردادی خیالت ،
آنقدر نشستم تا یاد گرفتم:
که بی تو نیز می توان زندگی کرد......
آری
بی تو نیز می توان زندگی کرد!
چون باغ بی بهار
چون گمگشته از ایل و تبار
چون قافله بی سالار
آری
بی تو نیز می توان زندگی کرد!
چون ابر بهار
چون مرکب بی سوار
چون تن آویخته بدار
آری
بی تو نیز می توان زندگی کرد!
سلام...
اری بی تو میشود حرف زد شعر خواند ...خندید...
فقط بیتو نمیشود عاشق شد...
سپاس گزارم بودتان را
مقصد اگر چشـــــــــــــــــــــــــــــــمان توست
ترســم از باد و باران نیست
مقصد اگر طــــــــــــــــــــــــــــــواف دل توست
ترسم از طعنه رندان نیست
...
مقصد اگر ذبـــــــــــــــــــــح شدن بر در توست
ترسم از تیـــــغ بران نیست
مقصدم هرچه باشد ...قفط گاهی که یادم بیفتد زمان کوچ است کافی است...
بعد از تو پنجره که رابطه ای بود سخت زنده و روشن
میان ما و پرنده...
میان ما و نسیم...
شکست
شکست!
تمام میشود تمام من بعد توووووو
شاعرانه هایم راه گم کرده اند ...
سلام
بسیار زیبا و دلنشین
ممنون از لطف کلام شما .
سلام...مهرتان را همیشه سپاس دارم
سلام خاطره ی عزیزم
احساسم را نمی فروشم،
حتّی به بالاترین بها...
ولی آنگونه که بخواهم
خرج میکنم...
برای آنهایی که لایق آن هستند...
سلام مهربانم...
از ترس فاسد شدن دلت را حراج نکن...
خشک کردن هنوز هم جواب میدهد
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تحقیق نخواهی دانست ...
سلام و مهرت راسپاس
در عین سادگی چه خواندنی بود این پست
سلام.
ممنونم مهربانم و لطف نگاهت را متشکرم...هدیه های زیبایت را همیشه دوست میدارم
به خانه میآیم
تو نیستی
اندوهت مـ ـرا سنـــــــــگ میکند
مثل مجسمه میایستــــــــــم
در آینـ ـ ـه نگـــــــــاه میکنم
من نیستم
در خیابان بـ ـ ـاران به من گفته بود
که در خانه چشمانتـــــــ هستند
در خیابان بـ ـ ـاران به من گفته بود
که در خانه دلمــــــــ گرم خواهد شد
و لبانم لبان تو را زمزمـ ـ ـه خواهند کرد
در خیابان بارانـــــــ به من گفته بود
بــــــــاران در آینـ ـ ـه میبارد
اندوهت مرا آبــــــــــ میکند
منــــــــــ نیستم.
""شهاب مقربین""
سلام خاطره ی عزیزم
بالاخره هم قد شدیم ...
خدا میداند که چه چیزهایی را زیر پایم گذاشتم
سلام بانوی مهربان
چیز های زیر پا گذاشتم که بوی زندگی میداد....
گام به گام حضور پائیز را


بر برگ برگ روزهای عمر
می تواند شنید
عبث سبز بوده و رنگ رنگ شدیم
(کوروش )
سلام استاد بزرگوار
بداهه گویی هایتان همیشه دلچسب است
سلام عزیز دلم

خاطره جان برای عرض ارادت خدمت رسیدم گویا تشریف نیاوردید
نگران شدم نازنین من
سلام
گرفتار روزهاایی هستم که همیشه تکراری است بی انگیزه ،بی روح ، بی تفاوت....
چرا؟
چرا؟؟؟؟چی؟؟؟؟؟؟/
سلام شعراتون عالیه به وبم بیاین
سلام شعر برای من نبود....
ممنونم سر میزنم
چرا این قدر نا امید؟
البته اگر درست حدس زده باشم
سلام ناامید نیستم.....
سلام
شعر منتخب زیبایی بود ، اما ای کاش روزگار امان میداد تا از اشعار خوب حضرتعالی بهره مند شویم .
با اشتیاق منتظر آثار خوب شما می مانم
برایتان سلامت و آرامش آرزومندم که این روزها برای همه ی ما کیمیاست ...
پایدار و پیروز باشید.
سلام
از لطف نگاهتان سپاس گزارم