از خویش گفتن ها.....
دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..از خویش گفتن ها.....
دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..روزانهها
همهپیوندها
- گنگ
- گرمک
- صهبانا
- رهگذر
- سپهر
- سیتاک
- آبدزدک
- افسانه
- دفترشعر
- مریم بانو
- برایم بمان
- محوومات
- پسرپاییزی
- بی توهرگز...
- خلوتگاه من
- سخن کورش
- ترانه هایم
- حدیث نفس
- باطعم گیلاس(صهبانا)
- افسونگر دلها
- پیچک احساس
- آفتاب گردان ترین
- یکی بود یکی نبود
- تارنمای محمد آقایی
- پهن دشت بی خدا
- یکی از همین روزها......
- آهو دختری بی عشق
- خاطرات کهنه و اشعار نو
- خاطرات یک مسافرعاشق
- وشاید عشق یعنی همین
- مهدیه لطیفی
- دهکده دانلود آرش
- آفتاب گردان ترین 2
- کولاک
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- دی 1392 2
- آذر 1392 1
- آبان 1392 1
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 1
- اردیبهشت 1392 1
- فروردین 1392 3
- اسفند 1391 2
- بهمن 1391 4
- دی 1391 6
- آذر 1391 3
- آبان 1391 5
- مهر 1391 6
- شهریور 1391 6
- مرداد 1391 11
- تیر 1391 11
- خرداد 1391 15
- اردیبهشت 1391 18
- فروردین 1391 14
- اسفند 1390 10
- بهمن 1390 13
- دی 1390 17
- آذر 1390 11
- آبان 1390 13
- مهر 1390 15
- شهریور 1390 11
- مرداد 1390 30
- تیر 1390 22
- خرداد 1390 12
- اردیبهشت 1390 17
- فروردین 1390 4
آمار : 101153 بازدید
Powered by Blogsky
تپش اخر
آخرین ضربه ها را نفس میزنم.....
چنگ به موهایم می زند طنین تار نواز روزگار................
آه که میکشم سکوت سینه ام غبار الود میشود....
شکسته های غرورم دست نیازم را برید
ومن زخمی اندیشه هایم!!!!!!!!!!!!!!
گلویم را میجود این بغض خفته
تا باز برایش هجاهای درد دار سکوت را زمزمه کنم.......
دیگر شبیه خودم نیستم.....
دیر گاهی است ،که چاله ی صورتم از خنده های تلخ سیراب است ........
خاطره
پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ
http://www.korosh7042.com/1390/12/25/%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86/
سلام
ندانستم چه نوشتید تا برالیتان پاسخی بنویسم
بانو! تازه از ره رسیدی
بذار عرقت خشک بشه بعد دوباره غمگین و محزون بنویس
عیدتم مبارک
ایام به کام
سلام
عرق بر تن خشک نشده نقره داغ شدم............
مینویسم سکوت
تو بغض خفته بخوان
مینویسم عشق
تو گورستان ببین
گور ارزو میکنم و لب میگزم....
سکوت بهانه ای است برای بقای نفس هایم
دوست خوب ممنون که سر میزنید
شما ها چتون میشه
اگر دردهای داری که شانه هایت را ازرد بیا تا برایت بگویم چه میشود با دستان تهی زده و طعم تلخی را چشید
درودها بر تو بانوی خاطره ها
آنچه را که با قلم سبز نوشته بودم در سفری که می بایست خاطره ای مانده گار شود را به صورت لینک تقدیم کرده بودم
چرا که میدانستم بسیار مشتاق آنی
شاد باشی و روزگارت به کام
سلام و ممنون از مهربانی هایت
زیاد که باشی زیادی می شوی !!! یعنی عالی بود
سلام مهربونم
ممنونم گلم
ای خداوند یکی یار جفا کارش ده
دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده
تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده
چند روزی جهت تجربه بیمارش کن
با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده
ببرش سوی بیابان و کن او را تشنه
یک سقایی حجری سینه سبکسارش ده
گمرهش کن که ره راست نداند سوی شهر
پس قلاوز کژ بیهده رفتارش ده
عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند
مدتی گردش این گنبد دوارش ده
کو صیادی که همی کرد دل ما را پار
زو ببر سنگ دلی و دل پیرارش ده
منکر پار شده ست او که مرا یاد نماند
ببر انکار از او و دم اقرارش ده
گفتم آخر به نشانی که به دربان گفتی
که فلانی چو بیاید بر ما بارش ده
گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد
رو بجو همچو خودی ابله و آچارش ده
بس کن ای ساقی و کس را چو رهی مست مکن
ور کنی مست بدین حد ره هموارش ده
مولانا-شمس تبریز
چه یادگاری زیبایی برایم فرستادی خاطره ای را زنده کردی...
شعری بود که روزگاری به صورت کامل از بهر بودم
روزگار ما را به بازی گرفته است ...
بیا ما هم او را به بازی بگیریم .
شکست های سنگین مرا نشکست ...
آنچه مرا شکست این بود:
هر چه را شوخی می پنداشتند جدی گرفتم .
من قواعد بازی را بلد تو بخند ...تو پیروز باش من همیشه از این که میبازم ناراحت نیستم....فقط میدانی که برای شادی تو میبازم
دیگر شبیه خودم نیستم ...........
می خواستم بگویم و من هم !
چه تلخ!!!!!!!!!!!!
بیا بازی کنیم
نقش اول برای من
فقط می خندیم
سخت نیست
نقش مکمل برای تو
فقط می خندیم
خب ؟
انای مهربون حالت خوبه؟خوشحالم که هستی....
بانو! این هم بگذرد
دنیا دار غم است
ولی چه می شود کرد باید خورد و کوفت کرد
اما غافل از لحظه های خوشش نباید شد
گاهیاز دنیا دلگیر میشوم و میگویم به درک...اما خدایا چقدر در درک بنشینم بگویم به درک.....
ببخشید اقا امید بی ادب بودم
به چشم
الان می نویسم جدید
چشمانتان مهربان
پست رو تقدیم به تو کردم
بیا و بخوان
ممنون از شیوایی کلامت...ببخش که نبود باید با خودم کنار می آمدم
سلام
اولاً
ان لله مع الصابرین
دوماً
پیشاپیش سال نو را بهتون تبریک میگم
انشالله سال پر برکتی داشته باشید
سلام
ممنونم و برایتان سالی نیک با ارزوهایی بزرگ آرزو میکنم.
تنها بک پست روی یک وبلاگ باشد قشنگ است
اما اگر واقعی باشد تلخ می شود
امیدوارم لبخند شیرین ، ان هم واقعی روی صورتت جا خوش کند.
دیگر همه مصنوعی بودن خنده هایم را میدانند...چه تلخ شد
سلام
بیا
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
تو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی .
امدم بگویم سلام
می دانم هنوز وقت است
اما عیدت مبارک
اروزی بهترین ها را برایت دارم
اخرین پست سال را گذاشته ام
با تخم مرغهای رنگی
که خیلی دوست دارم
سلام ممنونم ببخش که من زود تر بهت عیدو تبریک نگفتم.
عیدآمدوعید آمد
یاری که رمید آمد
عیدانه فراوان باد
تا باد چنین بادا!
سال نو پیش پیش مبارک خاطره جون
با آرزوی هزار تا آرزوی خوب خوب برای شما
سلام سارا جونم ممنونم وبرات همیشگی بهار رو آرزو میکنم تا بهاری ماندن را تمرین کنی
سلام
در آستانه ی تحویل سال جدید برایتان ایامی خرم و با طراوت آرزومندم
بهارتان پایدار .
مانامهر و پیروز باشید.
سلام ممنونم کاش میشناختمتان .....در هر حال من نیز بهترین ها را برایتان آرزو میکنم
هنگام بهار است و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار بیار آن گل بیخار
در پرتو الطاف ایزد منان ،
نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک
و
بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان
شکوفه باران باد.
لبتان پر خنده
قلبتان از مهر آکنده
دولتتان پاینده
ونوروزتان فرخنده باد
سلام دوست خوبم خوش آمدی و سالی سرشار از انرژی برایت ارزو میکنم