لینکت کرده ام دیگر بیخبر نمی شوم بیخبر نمی شوی منت اگر بگذاری بانوی مهربان سپاس
سلام دوست خوب خوشحالم کردی ومفتخر ...من دیر گاهی است که شما را در لینک دارم فقط گاهی انقدر زیبا مینویسید که خجالت میکشم تا کلامی از من نیز در ان وبلاگ باشد
سلام بر بانوی خاطره ها نوشته هایت سبز است با خود سبزینه می اوری منتظرم همیشه در طاعون راس ساعت دلتنگی ست و تو راس ساعت دلتنگی دعوتی !
تاره فهمیده ام که همسنیم و رشته ات ادبیات است خوشحالم که با تو و خاطره هایت اشنا شده ام من را سرافراز می کنی با امدنت همیشه زیبا می گویی همیشه زیبا می نویسی و اخرین عکسی که گذاشتی پر از احساس است
سلام عزیز مهربان !!!! سن مهم نیست زخمهایم بیشتر از سنم درد دارم کرده است....من مفتخر شدم به دوستی شما...رشته ی درسی من داغ بزرگی است انهم در دل ....سکوت میکنم اما بغض هایم ترک دار تر از همیشه صورتم را مینوازد...از این همه ابراز لطفت ممنونم خوبم...
گمان نکنم شما هم مثل من دل بریدن را بلد باشید
پس بانو!لاف نزنید
دل بریدن یعنی تیغ به رگ احساس کشیدن
اسان نیست
سلام....
دل بریدن ..یعنی نهایت دل کندن...و زن له میشودمیشود در برابر این شکست چون تمام خودرا برای دل بریدن به میدان می اورد.....
ممنون از حضورت
ارزوهای متفاوت
سپاس از اینهمه احساس که در طاعون خرج کردی
روزهایت پرتقالی
سلام خاطره
خوب باش همیشه
به جای همه ی ما
سلام انای زیبا نویس و با احساس
سیاه قلم زدنم از احساس درد است که تجربه ی تلخ زیستن را تکرار میکند
روزهایت ابی....
سلام خانم.
نوشته هاتون جالبه و دلنشین.
با تبادل لینک موافقین؟
موفق باشید.
حتماخوشحال میشم
من شما لینک کردم
امان از این دود در هم پیچاننده ی احساس


جز خاطره میماند از آن
وقتی که زمان و مکان بر سر بی مهری است
درود خاطره ی عزیز
سلام استاد بزگوار!!!
دود احساس همیشه به چشم میرود واشک را جاری میسازند
سلام خاطره جون
جز تنه ی خشکیده
وای چقدر زیبا بود
اما مگه احساسی هم مونده؟
قالب نو هم مبارک
سلام
فکر نمیکنم دیگه چیزی مونده باشه احساس که دیگه هچ.....
راستش زیاد به این قالب های من دل نبند چون از سر بیکاری عوضش میکنم
چقدر سروده هاتون زیباست
از اینکه با این وبلاگ اشنا شدم خرسندم
دوست خوب سلام...نگاه زیبا بین شما کم کاری هایم را زیبا میبیند...
از این که حالتون خوبه خوشحال هستم و سر که میزنید خوشحال تر
لینکت کرده ام
دیگر بیخبر نمی شوم
بیخبر نمی شوی
منت اگر بگذاری
بانوی مهربان
سپاس
سلام دوست خوب خوشحالم کردی ومفتخر ...من دیر گاهی است که شما را در لینک دارم فقط گاهی انقدر زیبا مینویسید که خجالت میکشم تا کلامی از من نیز در ان وبلاگ باشد
به خاطر شما آپ کردم
و به خاطر اوناییکه دوستشون دارم
به همین سادگی
منتی نیست
فقط بهانه ای برای گفتن دوست داشتن پیدا کردم
باز به همین سادگی
دوست مهربان سلام
متن زیاتون رو خوندم...مثل همیشه یه انتخاب عالی بود وقتی رد پاتون کمرنگ میشه نگران بودنتون میشم و حال مفتخر به حضور مهربانتون
حاکم ...کت
بار آخر، من ورق را بادلم بر میزنم
بار دیگر حکم کن اما نه بی دل!با دلت، دل حکم کن
حکم دل:
هرکه دل دارد بیندازد وسط!تا که ما دلهایمان را رو کنیم...
دل که روی دل بیوفتد عشق حاکم میشود!
پس به حکم عشق بازی میکنیم..
این دل من! رو بکن حالا دلت را....!دل نداری؟
بر بزن اندیشه ات راحکم لازم!
دل گرفتن....
دل سپردن....
هردو لازم! عشق لازم.
ممنون از هدیه خوبتون دوست خوب
سلام بر بانوی خاطره ها
نوشته هایت سبز است
با خود سبزینه می اوری
منتظرم
همیشه در طاعون راس ساعت دلتنگی ست
و تو راس ساعت دلتنگی دعوتی !
تاره فهمیده ام که همسنیم
و رشته ات ادبیات است
خوشحالم که با تو و خاطره هایت اشنا شده ام
من را سرافراز می کنی با امدنت
همیشه زیبا می گویی
همیشه زیبا می نویسی
و اخرین عکسی که گذاشتی پر از احساس است
سلام عزیز مهربان !!!!
سن مهم نیست زخمهایم بیشتر از سنم درد دارم کرده است....من مفتخر شدم به دوستی شما...رشته ی درسی من داغ بزرگی است انهم در دل ....سکوت میکنم اما بغض هایم ترک دار تر از همیشه صورتم را مینوازد...از این همه ابراز لطفت ممنونم خوبم...
راستی قالبت را دوست می دارم
رنگش رنگ ادمهاست
خاکستری
نه انقدر بد که نخواهی شان
نه انقدر خوب که بخواهی شان
قیدش هم همیشه بود !!!!
خاکستر نشینی عادت تلخ پر تکرار ادمهاست...
.ارزو هایت ابی....
سلام
گاهی این زخمها بعد از اینکه به ظاهر خوب میشن ولی بعد ها سر باز میکنن
سلام
وای از این دردهای نو به نو....
...
خیلی زیبا بود میگم چرا دیگه بمن سر نمیزنی؟
سلام.ببخش کمی گرفتارم حتما اولین فرصت
سلام خاطره
منتظر مطلب جدیدت بودم
و همچنین حضور سبزت
کجایی خانوم
سلام مهربون راستش سرم گرم بود....حتما یه کاری میکنم....
تا وقتی که تو هستی
تا وقتی که یاد تو در خاطر من جاریست ..
تا زمانی که دستای گرمت همراه دستای خسته منه ..
تا وقتی که نگاهت ...
تنها پناهگاه و تکیه گاه نگاه سرگردان منه ..
تا زمانی که تو همسفر جاده زندگی من هستی ..
تا وقتی که شونه های تو ..
امنترین جای دنیاست برای من ..
من زنده ام ..
برای زندگی کردن با تو ..
ولی اگر ..
یاد تو در خاطر من ..
نگاهت پناهگاه من..
شونه هایت امنترین جای من..
نباشد ...
ممنون از هدیه ی خوبت....
هم همزاد دردهایمی
هم همنوایم
سلام عزیز دل
سلام نازنینم.....مهربان به تنهایی...