بیا مادر درآغوشم بگیر!!!
آری منم ، آن طفل بازی گوش ....
همان بازیچه ی تقدیر.....
همان عصیان گری که شعرهای کودکی می خواند......
بیامادر....
برایم قصه گویی کن!!!
که من سرشارم از خوابی که بیداری نمی خواهد.....
پری های که می گفتی شبیه دیو می خندند.....
ودستان عروسک ساز رویاها
شبیه روزهای بی کسی ها شد......
وتو آرام می بوسی و با تردید می پرسی؟؟؟!!!
که من لبخندشادی میزنم برغم؟؟؟
ویا
موی سفیدم را که میبینی.....
نشان از دردهایم میدهد یا نه؟؟!!
ولی مادر نمیدانی....
چگونه باسکوت خانه مانوسم.......
چگونه شعله ی حسرت درون سینه میسوزد....
تنم سرد است و بوی درد می پیچد درون استخوان هایم .......
بیا مادر که من محتاج یک حسم......
پ.ن:مادرم نمیدانم چگونه دیشب تاب آوردم و برای درد هایت نگریستم
نگاه معصومت هنوز در اشکهایم جاری است....
التماس دعا!مادرم بسیار بیمار است و تاب نوشتن ندارم
ن
بیا مادر
در گهواره تنهائیم
احساس ترس دارم
تنها لالایی نو آرامم می کند
خاطره ی عزیز دلت به گهواره شادی آرام باد
درود بر تو خاطره ی همیشه مانا
سلام استاد مهر...
لطف شما بیکران باد..سفر خوش گذشت؟؟؟
هنوز چیزی شبیه تر از مادر به خدا پیدا نکرده ام
گمان هم نکنم باشد
من نیز باشما موافقم....
چه با احساس
ممنونم نازنینم..
من هنوز از بازى کلاغ پرمیترسم،
میترسم بگویم تو،
و تو آرام بگویى پر...!!!
درود بر خاطره ی مانا
دیوارها را خود می آفرینم اگرچه از سرناچاری
سفری زیبا و مانده گار بود بانو
اگرچه خاطرانگیز نشد
همیشه شاد باشید گرامی...
سلام
کردم از علم سوال
می توانی آیا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارم
درپی عشق شدم
تا درآئینهء او چهرهء مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او درپرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظهء روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظهء پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او درهمهء زیبایی
بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی
همه جا پیدا بود
سلام افسانه جان مهربانی کلامت همیشه دوست داشتنی است...
و مادر.....
دست پر مهرش
هماره باز و سرشارست
ز مهر و شور آن عشقی
به سبک ؛ مادری؛
..........اینک......
ممنونم گرامی...
بیا مادر
برایم لالایی بخوان
بخوان
بگذار بخوابم پروی شانه های امن و فولادی ِ تو
مادرم گاهی دلم برای روزهای بهاری پر میکشد
ما،در مادر زندگی را یافتیم ...
مادر تجلی صفات رحیمه ی خداوند است . مهرش را پاس میداریم .
سایه مهرشان و مهرتان مستدام.
مهرشان روز افزون باد