از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

آه....

باز میخندم و حسرت در چال گونه های ترم گم می شود


روباه گونه بوی دورنگی می دهم.....


                                                 - وقتی -


در پس خنده های بلندم آرام  - آه - میکشم .......

نظرات 20 + ارسال نظر
sepehr سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ http://sepehrfaridi.blogsky.com/

sepehr سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ب.ظ http://sepehrfaridi.blogsky.com/

این آه دیروز سراغ قلم من اومد...

امید چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

بانو! وقتی اه می کشید بعدش یک فوت بلند هم بکنید
همش بیرون میریزه بخدا

این رو خودم تجربه کردم

سیتاک چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ق.ظ http://sitaak.blogsky.com/

به خنده هایم می خندم ...
آخر شبیه زخمهایی هستند که دهان باز کرده اند .

سلام.....
میان گریه میخندم چو شمع اندرین مجلس.......

امروز که به وبلاگ تون سر زدم از شعر دلنشینتون لذت بردم مثل همیشه زیبا بود...کاش میتونستم بهتون بگم چقدر اشعار زیبایی مینویسید...

مسافر چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:28 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

چه خوب اشاره کردی که همه ماها یه جورایی بوی دو رنگی میدیم
حالا یکی بیشتر بو میده و یکی کمتر

بوی دورنگی خیلی تلخ ...اما سختی کار اینجاست که گاهی داری برای خودت هم نقش بازی میکنی....

کوروش چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:46 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

حسرت گویا
خاک سرشت ماست
اگر چه نازیبا
تندیس گر خواب رفته
فرقی نگذاشت
بین آدم و حوا ی خود
عروسکی خواست از آب و آه
شکنده ، ترد

درود بر بانوی خاطره ها

سلام استاد....در برا سخن کامل و گویای شما چه میتوانم بگویم جز تقدیر و تشکر....مانا و سر زنده باشید

سارا چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ب.ظ

امان از نقاب ِ چهره ها

گاهی بهانه دار نقاب میشوم

سارا چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ب.ظ

به هر که گفت
تعبیر زندگی
شکل صبور همین شقایق است
شک خواهم کرد


(استاد سید علی صالحی)

ممنونم نازنین تنهاییم

افسانه چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ

سلام خاطره ی عزیزم

زندگی رانفسی ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند تا غم از رو برود

میخندم اما تلخ گونه

ANNA چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

به من می گویی پشت استعاره ها و شعرها پنهان شده ام - یلدا می گوید - ... درست.. اما من تقصیری ندارم! اوست که حرف در دهان ِ من می گذارد! وقتی می گویم - یعنی او می گوید - " خدایا چقدر مهربانی کنار دستمان پرپر می زد و آئینه نبود تا تبسم خویش را تماشا کنیم..." یعنی این حرف دل ِ من هم هست اما قبل از اینکه جمله ی مناسب را برای گفتنش پیدا کنم او زودتر از من حرفم را زده !

سلام عزیزم ببخش که نبودم مشکلم زیادی بزرگ نبود.....اما عادت تلخیه که گاهی یادم میره بهش عادت کنم....

ANNA چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

میمون است که خوب بازی می کند
همه ی نقش ها را
خنده های بلند
اه های بلند


سلام
خوب باش

حسین ب پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ب.ظ http://hosseinbarari.blogfa.com

سلام ...

نزدیکی گرمی به یه بیت شعر داشت :::

خنــــــده تلخ من از گریه غم انگــــــــیز تر است .... کارم از گریه گذشته است بدان میخندم !!!!

معلومه دلتون پره !!!!!

سلام....مرسی از لطفتون که همیشه مهربانانه سر میزنید

حقی پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ب.ظ http://hajehsan.blogfa.com/

دو رنگی نیست!
پنهان کاری هم نیست!
چاره ی دیگری نیست
اگر بود همان را انتخاب میکردیم

یا لااقل من عقلم قد نمی دهد

اجر چیدم روبروی عقلم انقدر که دیگر پیدایش نیست!

خیلی هم بد نیست......

ربیاست دل نگاشته شما مثل همیشه

حقی جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ http://hamidhaghi.blogsky.com/

با هر کس باید یک جور سرود

با تو باید محترمانه

اصلا دستم به بی پروایی نمیرود!!!

شرمنده ی حسن انتخابتون هستم ای دوست بزرگوار.

افسانه جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ق.ظ

سلام خاطره ی عزیزم

زندگی رانفسی ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که غم از روبرود

چشم نازنینم....

ANNA جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

همیشه
در بدترین لحظه ها
تنها رها می کنی مراو
بدترینِ لحظه ها
وقتی است
که تو
مرا
تنها
رها می کنی

میدانم چه زجری میکشی چون من نیز چونینم....

حمید جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ب.ظ http://hamidhaghi.blogsky.com

آپم

ناپیدایید؟

کمی مشکلاتم زیاد میشود من نیز رگ برگهای خستگی را سر بودنم خالی میکنم...

ستوده شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:43 ب.ظ http://sootoodeh.blogsky.com/

سلام خاطره جان .
گریزی از این خند های ریاگونه نیست هر چند در پس این خنده ها غمی بزرگ نهفته باشد .
گاهی منم از این خنده های بیهوده ام خسته میشوم مخصوصا زمانی که غمگینم.
شادیت را آرزو دارم

سلام مهربانم.....امدی خوشحالم به امدنت....

ANNA شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:40 ب.ظ

بیا
دلتنگت هستم

سیتاک یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ http://sitaak.blogsky.com/

چال روی گونه ام دیگر از لبخند نیست ...
بغضهایم را آنجا دفن می کنم !

ارزوهایم کفن پیچ شده بوی کافور میدهند...حسرت را فاتحه ای بخوان....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد