امشب دل من سر مست ، از یاد نگاهت مست.....
افسانه نگو از عشق، دردی که فزون بادا..........
دور نگهت با من ، خاموشی غم بادا........
با خنده ی می مستم ، یا از لب شیرینت!!!؟؟؟
حالا که تو مهمانی ،احساس ترک دارم.....
لبخند تو را گیر است......
قلبم که شتابان رفت - احساس - نگاهت را
تصویر کشد با شوق ، اشکی که رها بادا...