از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

یادت هست؟؟؟؟؟

هجاهای شعر م با ضربه های سنگین آوار شد......


دلم به یکبار ه با آخرین درد کاری، قد خم کرد...


دیشب بغض فرو خورده ام  بارانی شد ، وقتی بالشم خیس حسرت بود....


چه گناه درد ناکی بود ماندن به یاد کسی که به یادت نمی آورد.....

نظرات 6 + ارسال نظر
امید چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

از کجا خبر داری

شاید عمریست به یادت چشمی بر هم نگذاشته است

کی از دل کی خبر دارد؟!1

مسافر چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ http://doncorleone.blogsky.com

به او نگاه می کنم ...
کسی که بهارم را خزان کرده ...
بغض فرو خورده ام راه گلویم را بسته ...
فریادهای بی صدا همیشگی ترین گواه روح و جسم خسته ام ...

کوروش چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ب.ظ http://KOROSH7042 .COM


تندیس می کنمت
نفست را
بی واهمه
همچو سیگار می کشم
در خودم
تا آغوش ریه ام
از تو پر شود
(کوروش)


محمدحسین چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:00 ب.ظ http://sormedan.blogsky.com

کلامت چون چشمان پر از انتظار آن دخترک معصوم ، تر و تازه است . . .

کوروش پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ب.ظ http://KOROSH7042 .COM

گفتم حکایت ما
عشق و وفاست یارا

تقدیم دارمت جان
پنهان نه آشکارا

ناقابلی دلی هست
معذور دار مارا

سامان یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ http://saman69mah.blogfa.com/

چند روزی بود که بخاطرات سر نمی زدم می دونی چرا ؟
چون من هم مثل تو بیاد کسیم که او از ذهن من بیرون نمی رود.

ای رفته زدل رفته زبر رفته زخاطر برمن منگر تاب نگاه تو ندارم

برمن منگر زانکه بجز تلخی اندوه در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم

ای رفته زدل راست بگو بهر چه امشب با خاطرهاآمدهای باز بوسیم

گر آمده ای در پی آن دلبر دلخواه من او نیم او مرده و من سایه ی اویم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد