از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

.......

وقتی که موی مرا درد شانه کرد 


                                                    درکنج سینه ی من عشق خانه کرد


شایدکه اشک مرا سمت عشق برد


                                                  شاید سکوت مهر دلم را نشانه کرد


وقتی که خط  به خط کلامم به نام توست


                                                    دیگر مپرس زمن که چرا درد لانه کرد؟؟؟


یادت هنوز در دل من شور میزند


                                                   آهسته تر برو، دل تنگم بهانه کرد


پ.ن:بعد از مدتها وشاید سالها شعری نوشتم.......و شاید بی هجا

نظرات 10 + ارسال نظر
هم وطن یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://bastaniran.blogfa.com

درود
خاطره یه وقت خاطره نشی خیلی غمگین می نویسی مواظب باش دختر کمی از نور بنویس

سلام
خاطره موندن مهمه!!!!همه منو به غمنامه نویس میشناسن...

مسافر یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

کسیکه بر رگ من تیر زد، نمیدانست
که قلب خرد مرا هم ورید و شریانی است


پروین اعتصامی

سلام ...شرمنده ام کردید وقتی شعر استادی رو برام هدیه اوردین...

سامان یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ http://saman69mah.blogfa.com/

چقد نوشتت زیبا ست من برد به رویاها امید وارم این دفعه نظرم تایید بشه

سلام
دوست خوب من که نظرتون رو تایید کردم متوجه منظورتون نشدم...هرگز به دوستانم جسارت نمیکنم خصوصا شما که یک دوست نو هستید و احترامتان واجب تر است

افسانه یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://gtale.blogsky.com

سلام خاطره ی عزیزم
شعرت عالیه
هم وزن داره هم قافیه
من که استعداد شعر ندارم ولی عاشق شعرم

سلام
ممنون ازحضور مهربانت...راستش اونقدر خام بود که دوس نداشتم پستش کنم اما حوصله ای برایم نمانده است برای نوشتن

پسر پاییز یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.abraye-paeizi.blogfa.com

قبل از "خدا حافظی" ،
بر نگــــردید و به عقب نگاه نکنید ...
بد درد سری میشه
این " آخرین نــــگاه " !

صهبانا دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ق.ظ http://lemonade.blogsky.com

سلام
عالی بود ... دست مریزاد ...
بسیار زیبا و دلنشین و پر مفهوم .
کاش بیشتر بنویسید . منتظر آثار دیگر شما هستم .

سلام استاد بزرگوار دلتنگتان بودم و بی تعارف چشم به راه !!!ممنون که دیده ی مهربان خود را بر نوشته های نازیبای من افکندید....
پایدار باشید و امیدوار

سامان دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ http://saman69mah.blogfa.com/

می دانم که تازه از راه رسیدم
می دانم که تازه گرد خاک راه از بدنم را تکاندم؟
خود خوب به جایگاه خود آگاهم.
**********************************************
ولی توهم بدان که من از دوازه گذر کردم که بدون یاد تو هرگز نمیشد.
من آمدم که بمانم.

؟؟؟؟؟؟؟؟

امید دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

احسنت بانو!

شعرتان هم زیباست
قلم تان کلا عادت به زیبا نوشتن دارد
درود

سلام در برابر اشعار شما این ها فقط سیاهه است....شرمنده ام نکنید..مخصوصا اگر از چشمان بسرایید

کوروش سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

چقدر این تصویر زیبا و دلنشین است
شانه ی مو با درد
و دردها که چون دانه های شانه یکی یکی دل آدمی را ریش نی کند
اگرچه هرگر مباد که دلی را غمگینی و درد

شادیت آرزوی من است بانو خاطره ی مهربان

سلام دیده ی نیک بین شما زیبا میبیند...
ارزوی من نیز به مانند شما اروزی شادی است....

حمید سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://hamidhaghi.blogsky.com

بابا عاشق

سلام ...شرمنده ام میکنید...اقا حمید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد