از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

سکوت

گاهی سکوت دست ذهنم را می گیردو با خود میبرد.....


به جایی که صدای نفس هایت را می شنوی....


عالمی خارج ازهیاهو..بدون آدمکهای رنگا رنگ...ساکت و دنج و خلوت..


آنجا که باشی یک دنیا فکر تو را می بلعد...


طوری سوار امواج خیال می شوی که تلنگر بودن تو را غرق می کند..


جزیره ی سکوت جایی است...سرشار از هوای حسرت ها....مثل ابرهای بی برنامه ...


مثل آرامش قبل از طوفان....نه!شاید شبیه هیچکدام نباشد....مثل رویا هایم ....


سرد و یخ زده....


گاهی که اعتمادزده نگاهش می کنم ،آرام  میخندد ،طوری که دندان هایش را نبینم....


سر برشانه ی سکوت میگذارم تا فریادم ،برای همیشه نفرینم کند...


اما دلم برای غریبی سکوت شکست....

نظرات 7 + ارسال نظر
کوروش پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:39 ق.ظ http://www.korosh7042.com/


سکوت
آئینهء مات ِ حنجره است.

وبغض
.....رنگینهء غبار.



شکست ِسکوت
و فریاد
.......خورشید ِ نیم روز

.........در بیکرانه ء صداست.


اینگاه
بغض
.......حنجره و فریاد

.........گم می شوند.


زین پنجه های آهنین
....هر شیشه ای
........همچون
......دو روی سکه
....سیماب ریز
..........می شود.


اما
حکایت ِ سکوت
بغض است
...حنجره و
.....نیمه های شب.


کوروش پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:32 ق.ظ http://www.korosh7042.com/

خاطره ی عزیز
نمیدانی که چقدر از این همراهی احساس
به وجد می آیم و سپاس گزار می شوم
ممنون از همدلی هایت نازنی

سلام
من نیز همیشه از اشعار پسندیده ودل نشین شما به وجد می آیم گرامی.

برایم بمان پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ب.ظ http://titi-mz.mihanblog.com

سر بر روی شانه های سکوت که بگذاری باران خواهد بارید
.
.
.
.
دیدی ؟

وقتی سکوت گیسوان بی کلامش را گشود من فقط چون باد نوازشش کردم...

برایم بمان پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ب.ظ http://titi-mz.mihanblog.com

سکوت
بسان مادر پا به ماهی ست
که درد کلمات امانش را بریده
اما هیچوقت
از این آبستن فارغ نمی شود ......... !!

امید پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

سکوت بیچاره ترحم انگیز شده است
باید بحالش گریست و فریاد و ناله سر داد


زیبا بود
مثل همه زیباگویی های قبلی شما

سلام
سکوت از روز نخست ترحم انگیز بود چون اگر فریاد می شد حتما در گلو خفه می کردندش
از دیده ی نیک بین شمامتشکرم

نکرت جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

سلام
خوبین؟
خیلی خیلی زیبا بود و حرف دل
فریادم برای همیشه نفرینم کند . . .
قربانت

سلام
شما هم به نوشته های من عادت کردید و دیگه نمیگین تلخ و غمناک می نویسی

نکرت دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

وقتی زیبایی دارد غمگینی اش یر دل می نشیند
خصوصا اگه دل مخاطب ( خودم ) نیز غمگین باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد