این روزا قلم از دستم فرار می کنه٬نمی دونم شاید منم دارم برا پاییز آماده می شم......
شاید آخرین تکه های خویشتنم رو بسوزانم تا دوباره متولد بشم.....
دارم سکوت رو در بازی واژه های خزان پیدا میکنم....
سکوت در پاییز ؟چقدر سنگین استولی قلم شما با میوه های شیرین تابستانه اش حیف است به پاییز تن بدهد
کمی از خویش خسته ام ...نظر لطف شماست وگرنه پاییز گونه زیستن مدتی است که در من نهادینه شده است..
گفتم ای برگ خزان از چه زمین گیر شدیشاید ای دوست چو من کشته تقدیر شدیمن بیچــاره اگــــر پیر و زمین گیر شدمزهر هـــجران بچــــشیدم تو چرا پیر شدی؟...این غزلی است بسیار قدیمی از من حالا که در مورد خزان گفتید یاد این غزل افتادم
دوست گرامی از اینکه سر می زنید متشکرم
سلام و درود از خانه ای نو خدمت میرسم و حضور پر مهر شما را تمنا دارم ... باشد که این ناچیز به عطر حضور شما متبرک گردد ... سحاب خانه ای برای مخاطبان خاص ... ارادتمند ... سحاب
نیامده تن به پاییز دادیدبهار قلم شما با نسیم خنکش را دوست دارملطفا خماری زمستان را از سر بیرون کنیدبگذارید قلم تان شکوفه بزند
دوست خوبم از اینهمه دل گرمی متشکرم
پاییز بهانه است برای دلتنگی برای بهار ,بهاری که قدرش راندانستیمو با آمدن پاییز بهانه هایمان شروع میشود
چهار فصلی برایم بی معناست من مدتهاست که با پاییز زندگ میکنم...
سکوت در پاییز ؟
چقدر سنگین است
ولی قلم شما با میوه های شیرین تابستانه اش حیف است به پاییز تن بدهد
کمی از خویش خسته ام ...
نظر لطف شماست وگرنه پاییز گونه زیستن مدتی است که در من نهادینه شده است..
گفتم ای برگ خزان از چه زمین گیر شدی
شاید ای دوست چو من کشته تقدیر شدی
من بیچــاره اگــــر پیر و زمین گیر شدم
زهر هـــجران بچــــشیدم تو چرا پیر شدی؟...
این غزلی است بسیار قدیمی از من
حالا که در مورد خزان گفتید یاد این غزل افتادم
دوست گرامی از اینکه سر می زنید متشکرم
سلام و درود
از خانه ای نو خدمت میرسم و حضور پر مهر شما را تمنا دارم ...
باشد که این ناچیز به عطر حضور شما متبرک گردد ...
سحاب خانه ای برای مخاطبان خاص ...
ارادتمند ...
سحاب
نیامده تن به پاییز دادید
بهار قلم شما با نسیم خنکش را دوست دارم
لطفا خماری زمستان را از سر بیرون کنید
بگذارید قلم تان شکوفه بزند
دوست خوبم از اینهمه دل گرمی متشکرم
پاییز بهانه است برای دلتنگی برای بهار ,بهاری که قدرش راندانستیمو با آمدن پاییز بهانه هایمان شروع میشود
چهار فصلی برایم بی معناست من مدتهاست که با پاییز زندگ میکنم...