از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

نظرات 4 + ارسال نظر
امید سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

جدا عکسهایت غریب است
چیزی در جایی گم کرده ای که در راز این عکسها دنبال می کنی

مهدی سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

انگار دنیا داره تموم می شه
ماه سرش و گذاشته روی ابرا و داره آروم می میره
همه چی بی رنگه
می ترسم از مرگ

دوست گرامی سلام
اگه شما بوی مرگ رو حس کردید تردید نکنید که من ستایش گرانه می ستایمش ولی جز باد چیزی نمیابم
ممنون که نا امیدی مرا تحمل می کنید و سر میزنید...

کوروش چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com/

در مه آلود های ذهن
شاخه های نیازم را
چنک می زنم
تا فرصتی دیگر
بیابم
خورشید نیازم را
اگرچه
دریا دریا
فاصله است

دوست عزیز از هدیه ی گرانبهایتان متشکرم
ممنون که سر می زنید

آزادسرو جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ب.ظ http://pahndasht.blogsky.com/

صدایت نیست یکی چندی...

دیگر نمیدانم چگونه خویش را فریاد کنم..........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد