و اشک این کولی آواره چشم من دوباره از پیت روان گردید و گلو عقده وا می کرد ولی تو سجده خواهش من را به پای های سمند گریزت مپسندیدی چه تلخ بود آن فراز دره هجر که فرود تو را در چشم من کشید
دوست گرامی سلام!از این که سر می زنید و با مطالب زیبا شرمند ه ام می کنیداز سروده های ناقصم....... مثل همیشه زیبا بود
چه دردی ست، ناگفتهـپیدا درین گفتهها...
سلام
به کجا آمده ام امدنم بهر چه بود........
و اشک این کولی آواره چشم من
دوباره از پیت روان گردید
و گلو عقده وا می کرد
ولی تو سجده خواهش من را
به پای های سمند گریزت مپسندیدی
چه تلخ بود آن فراز دره هجر
که فرود تو را در چشم من کشید
دوست گرامی سلام!از این که سر می زنید و با مطالب زیبا شرمند ه ام می کنیداز سروده های ناقصم.......
مثل همیشه زیبا بود
حرفی برای گفتن نمانده ...
واژه هایم را به یغما بردند ...
بغض هایم هنوز راه می بندند ...
صهبانا
حق مطلب را شما تمام کردید متشکرم