از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

خدایا

خدایا اگر به تو ازخویشتن شکایت نکنم با که بگویم که دردرونم چه غو غایی برپاست !!!

 

خدایا اگر نگویم چه دردی مرا می کاهد افسانه بودن قصه آزارم خواهد شد. 

 

خدایا نفس میزنم در هوای دلتنگی... 

 

برای تقدیر ناله نمیزنم که خود کرده را تدبیر نیست برای کم داشتن خویش می گریم 

 

بغض راه دار سکوت نیمه شبم گشته است.ودرتنهایی نظاره گرم 

 

چه بی پروامی تازند اشکهایم٫ حس میعان عشق را در خویش مخفی می کنم 

 

خدایا از این دلیری گمراهی خسته ام......

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ب.ظ http://hamrhi.blogsky.com

سلام
ازدواج تیکه ای مهم از پازل زندگی است و خودش هدف نیست هر چند برای کسی که وارد آن نشده انقدر مهم شود که مثل هدف شود .
حالا نگاه شما چیست ؟خاطره خوبی مگر از ان نداری؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد