های آدمک ها !بودن شعر بلند زیبای بود که مرا مرگبار درآغوش میکشید .....
نفسم در این هم آغوشی به شماره می افتدولی باز تکرار می کنم داستان تلخ بودن را...
آدمک ها !این تنگنای بودن وزیستن با باد را افسونگرانه می نوازم..
کاش زمانی که مشتی خاک را در دست می فشارم به پوچی این
افسانه ی بودن پی ببرم!!!
ولی من نیز چون شما هستم پر فریب ........