از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

راه بی مسافر

امروز پشت باد لرزید!امروزباز اشک در دیدگانم خندید 

 

 

گفته بودم دگر نمی گریم.... 

 

گفته بودم به مرگ می خندم 

 

گفته بود هجوم مرگ بار تورا 

 

یک به یک زیر خاک ره سپار خواهم کرد..... 

 

گفته بودم دگر نیا سویم 

 

ای غریبی که زخم بر من زنی  

 

تو پی در پی 

در سکوت من نوازشت کردم !!!ای غریبی که زخم می زنی بر دل 

 

عاشقانه غریب وار نگاهم پرشد 

 

از رهی که بر نمی گردی......... 

 

        

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد