از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

از خویش گفتن ها.....

دلم از دنیا که میگیره بغض هام رو این جا فریاد میکنم..

نوشدن

باز امروز خاطرات کهنه مرورگر کوچه های تنهایی من شد ودربیداد اندوه 

 

سایه ی بلندغم را کوتاه کردم! دیوار تردیدراشکافتم تا دوباره متولد بشوم.... 

 

اری من درخویش متولد شدم تادراین نوشدن تنها خود رابیابم.من مرگ را درخو جا دادم 

 

وسراب آرزورا بلعیدم تا هرروز مرورگربی کسی خود نباشم.... 

 

می خواهم ازنوبسازم !می خواهم برای بازنده شدن تلاش نکنم من باخودسوگند میخورم 

 

که می توانم به اندازه ی تمام ناداشته هایم تلاش کنم..... 

 

میدانم که میتوانم چون بارها باخود تکرارکرده ام.......

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

ای بابا دوست عزیزم من کی باشم که از شما انتقاد کنم
(بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم)
من هم عادت کردم به این شیوه ی عدم تایید نظرات به نظرم یکجور مبارزه ی منفی باید باشه
ولی خداییش اولین باره می بینم یک بلاگر این کار و می کنه خیلی جدید و نوه

این شیوه رفتار ازکسی که نا امیدانه زندگی رو سق می زنه چیز عجیبی نیست

مهدی پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

یعنی اینقدر این پستت و دوست دارم که حد نداره
یعنی اینقدر خوشحالم که خوندمش که حدی واسش نیست
می خوامت واسه این اراده به تغییرات
خیلی ماهی عزیز

از اینکه باز آومدی خوشحالم داشتن یه کسی که به نوشته هات نظر بده می تونه امید بخش باشه ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد